و تو چه می دانی گرمای اهواز یعنی چه ؟
آنجا که میوه های نورس وسبز خرما ، بر درختان
باشکوه نخل ، تن به آفتاب می دهند
و فارغ از چیده شدن ، چه کیفی هم می کنند
اینجا آفتابش شب ها هم اضافه کاری می دهد بدون کم ترین اعتراضی
می خواهد غروب کند اما چون کوهی نمی بیند همان
وسط ها یک جایی گیر می آورد و رخت و لباسش
را به شاخه ی درختی می آویزد و می نشیند از همان
نزدیکی به اهواز نگاه می کند و لحظه شماری می کند
مثل کارگران راه آهن و نیشکر هفت تپه نیست که تا
تقّی به تّوقی می خورد فقط برای چندماه حقوق نگرفتن نق می زنند
کمی جسارت به خرج بده بیا اهواز
تازه جدیدا ما اینجا صبح ها زلزله پارتی هم داریم :)
همین طور زمین برای خودش بندری می رود
شاید خواب بُردگان را بیدار کند اما زهی خیال باطل
هر از گاهی هم هوای آزاد ( !! ) داریم البته هوای آزادی
به سرمان نمی زند
خلاصه دردسرت ندهم اینجا همه چیز داریم الا
البته آن هم داشتیم دیدیم زیادیمان می شود
از آن پس ون های شیشه سیاه آمدند چهار چهارتا
سر هر چهار راه مخوفانه نشستند و گفتند آسوده بخوابید که ما بیداریم فقط نمی دانم
چرا وقتی بهشان از اندک غبار توی هوا و اندک گرانی
و اندک فقری که هست گفتیم نیامدند
اما فهمیدیم آتشفشان شوخی بردار نیست باید زود
حالا فقط مانده سپاسگزاری از ....